معدنی ها /فائزه پناهی در حالی که برنامه هفتم توسعه با شعارهایی پرطمطراق از "جهش در بخش معدن" رونمایی شده، آمار واقعی چیز دیگری فریاد میزند: ۶۵ درصد معادن کشور تعطیلاند، سرمایهگذاری در این حوزه ناامن است و طرح احیای معادن کوچکمقیاس هم بیشتر شبیه یک رؤیای بیسرانجام باقی مانده تا یک پروژه واقعی با دستاورد ملموس. این در حالیست که طبق ادعای مدیران دولتی، در سال ۱۴۰۳ نزدیک به ۶۰۰ معدن به چرخه بازگشتهاند، اما آنچه از دل آمارها و گفتههای فعالان بخش خصوصی بیرون میآید، بیشتر از آنکه نشانه «احیا» باشد، گواهیست بر یک «اغما» عمیق و خطرناک.
بخش معدن، که قرار بود یکی از پیشرانهای اقتصاد غیرنفتی ایران باشد، حالا در قفس بیبرنامگی، نداشتن امنیت سرمایهگذاری، فساد سیستمی، و عدم شفافیت گرفتار شده است. حالا سوال اینجاست وقتی شرکتهای خارجی بدون نظارت کافی منابع را غارت میکنند، و در مواردی مثل معدن مزرعه شادی، کارگران بومی حتی اجازه ورود به محل کارشان را ندارند، دیگر حرفی از عدالت یا توسعه متوازن هم نمیتوان زد چگونه میتوان از رشد ۱۳ درصدی این بخش در برنامه هفتم سخن گفت، وقتی در دل زنجیره تامین مالی از بالا تا پایین قفل است؟
برنامه هفتم توسعه از سامانههای هوشمند برای کنترل برداشت مواد معدنی میگوید، اما نهتنها این سامانهها یا ناقصاند یا صرفاً زینتی، بلکه اساساً منبع و حجم ذخایر هم شفاف نیست. قراردادهای مبهم، ابهامات در مالکیت و بهرهبرداری، و نبود اراده جدی برای اصلاح ساختار، باعث شده تا نه تنها اعتماد سرمایهگذار جلب نشود، بلکه باقیمانده اعتماد عمومی نیز از بین برود.
وضعیت معادن کوچکمقیاس هم که با هزینه کمتر میتوانستند موتور محرک اشتغال و تولید در مناطق محروم باشند، حالا به دلیل همان نگاه کاسبکارانه و انحصارطلبی برخی شرکتهای خاص، یا به حال خود رها شدهاند یا به دست پیمانکاران بیتعهد افتادهاند. آنچه امروز زیر پوست برنامه توسعه میگذرد، بیشتر از آنکه نماد یک حرکت رو به جلو باشد، انعکاس رکودی است که در لایههای عمیق تصمیمگیری و اجرا نفوذ کرده است.
طرح احیای معادن که با هزار امید و وعده در سال ۹۶ کلید خورد، حالا در سال ۱۴۰۳ فقط یک گزارش عدد و رقم دارد و هیچ تصویر شفاف و قابل اتکایی از آینده معادن در دست نیست. از وعدههای اشتغال گرفته تا جذب سرمایهگذار خصوصی و تکمیل زنجیره ارزش، همه و همه فعلاً در حد شعار باقی ماندهاند. وقتی دولت در عمل از استفاده از نیروهای بومی طفره میرود و حتی امنیت شغلی کارگران را فدای قراردادهای مبهم خارجی میکند، دیگر چه چیز از توسعه باقی میماند؟
تا زمانی که فساد، بیتدبیری و بیثباتی اقتصادی بر فضای معدنکاری ایران سایه انداخته، نباید از این برنامهها توقع معجزه داشت. شاید وقت آن رسیده که به جای طراحی سندهای بلندپروازانه، برای یکبار هم که شده، با واقعیت موجود صادقانه روبهرو شویم: توسعه روی کاغذ، تا زمانی که خاک معادن کشور از بیتدبیری خشک مانده، هیچ معنایی ندارد.
لینک مطلب: | http://madaniha.ir/News/234389.html |