معدنی ها /نیما ترکاشوند، بازار جهانی زغالسنگ دوباره ملتهب شده؛ آنهم نه با یک تصمیم رسمی یا حادثه طبیعی، بلکه با چیزی بهمراتب غیرشفافتر: یک سند تأییدنشده، چند شایعه در شبکههای اجتماعی، و سکوتی سنگین از سوی دولت چین. قیمت زغالسنگ کُکشو در بورس دالیان چین، طی دو روز متوالی به سقف مجاز رشد روزانه برخورد کرده و حالا به بالاترین سطح خود از اسفند پارسال رسیده است. تنها در معاملات اخیر، قیمت هر تُن به حدود ۱۰۴۸ یوان رسید؛ جهشی ۸ درصدی که بازار را در حالت آمادهباش قرار داده. محصول فرآوریشده آن، یعنی کُک مورد نیاز صنعت فولاد، نیز با جهشی مشابه روبهرو شد.
اما چرا این اتفاق افتاد؟ شایعهای در فضای مجازی منتشر شده که میگوید دولت چین قصد دارد معادن زغالسنگ در هشت استان را مورد بازرسی قرار دهد تا ببیند آیا تولیدشان از سقفهای مجاز فراتر رفته یا نه. ظاهراً این سند به اداره ملی انرژی چین (NEA) نسبت داده شده، اما نه فقط تأیید نشده، بلکه تماس با شمارهی درجشده در همان سند هم به پاسخی سربسته ختم شده: کسی که گفت طبق دستور NEA فعالیت میکند، ولی از پاسخگویی بیشتر امتناع نمود. در عمل، همین سکوت، مثل کبریتی روی انبار باروت بازار عمل کرده است.
چینیها در طول سالهای گذشته، بارها نشان دادهاند که با کمترین ابزارها—نه لزوماً قانونی، نه الزاماً شفاف میتوانند بازارهای جهانی را به تحرک وادارند. اینبار هم احتمالاً داستان همین است. هر بار که خبری مبهم درباره محدودیت عرضه در چین میپیچد، بازار دچار شوک میشود. سرمایهگذاران میدانند که دولت چین ممکن است هر لحظه وارد عمل شود و تعادل مصنوعی بسازد—کاری که گاه نتیجهاش، صدور بیثباتی به دیگر کشورهاست.
اما ماجرا فقط به عرضه محدود نمیشود. از طرف دیگر، دولت چین اخیراً از آغاز ساخت بزرگترین سد برقآبی جهان در منطقه تبت خبر داده. پروژهای که بهتنهایی میتواند تا ۶ میلیون تن تقاضا برای فولاد ایجاد کند. یعنی دقیقاً همان فولادی که برای تولیدش، زغالسنگ کُکشو حیاتی است. به زبان سادهتر، هم زمان عرضه تهدید شده، هم تقاضا تحریک شده و این یعنی یک موج قیمتی تمامعیار.
این رشد قیمت که از ابتدای ژوئیه تا حالا بیش از ۲۸ درصد بوده، درست همزمان شده با سفر رئیسجمهور چین به استان شانشی؛ بزرگترین قطب زغالسنگ کشور. برای ناظران خارجی، این همزمانی اتفاقی نیست. خیلیها این بازدید را نشانهای از آغاز دور تازهای از اصلاحات یا حتی کنترل شدیدتر بر معادن تفسیر کردهاند؛ همان اصلاحاتی که شاید در نگاه اول «داخلی» باشند، اما اثرات جهانی دارند.
از نگاه ایران، چنین تحرکاتی شاید در ظاهر دور به نظر برسند، اما بیتأثیر نیستند. وقتی زغالسنگ و فولاد در چین تکان میخورند، صنایع داخلی ما از پروژههای عمرانی گرفته تا کارخانههای فولادسازی بیش از همیشه آسیبپذیر میشوند. در اقتصادی که خودش به اندازه کافی درگیر نوسان است، موجهای وارداتی مثل این میتوانند نقش مخربی بازی کنند؛ بدون آنکه ابزار سیاستگذاری مشخصی برای مدیریتشان در اختیار دولت باشد.
در نهایت، اینبار هم چین نشان داد چگونه با سیاستهای کمپشتوانهی رسانهای و اهرمهای غیردموکراتیک، میتواند هم بازار را تکان بدهد، هم آن را گیج کند. و باز هم این سوال پابرجاست: چرا بازار جهانی باید تا این اندازه به تصمیماتی وابسته باشد که نه اعلام میشوند، نه توضیح داده میشوند، و نه قابل راستیآزمایی هستند؟
لینک مطلب: | http://madaniha.ir/News/234911.html |