معدنی ها /فائزه پناهی؛ محدودیت گاز که سالهای گذشته از پاییز آغاز میشد، امسال از اردیبهشت گریبان صنعت سیمان را گرفت؛ بحرانی که هزینه تولید را دو برابر کرده، ذخیرهسازی سوخت را مختل ساخته و سرمایهگذاریهای تازه را به تعویق انداخته است.
محدودیتهای گازی که قرار بود معضل فصلی صنایع باشد، حالا به تهدیدی دائمی برای صنعت سیمان بدل شده است؛ علیاکبر الوندیان، دبیر انجمن صنفی کارفرمایان صنعت سیمان، میگوید: «در حالی که باید در تابستان ذخیرهسازی کافی برای زمستان انجام دهیم، امسال از ابتدای اردیبهشت با محدودیت گسترده روبهرو شدیم و هماکنون نیز حدود ۷۰ درصد محدودیت مصرف داریم.»
اما این آغاز زودهنگام محدودیتها، سیمانیها را به سمت مصرف مازوت سوق داده؛ راهکاری پرهزینه که بار مضاعفی بر دوش کارخانهها گذاشته است. حملونقل دشوار و کمبود ناوگان، هزینه تأمین سوخت را دو برابر میکند و ریسک قطعی یا تأخیر در تولید را افزایش میدهد.
و در این میان پرسش اساسی همچنان بیپاسخ مانده است: چگونه کشوری با ذخایر عظیم نفت و گاز، درگیر ناترازی چنین شدیدی است؟ الوندیان در اینباره میگوید: «ما بهعنوان فعالان صنعت، از ریشههای اصلی بیخبریم؛ چیزی که لمس میکنیم فقط محدودیتهای پیاپی است که بدون اطلاعرسانی دقیق تحمیل میشود.»
نتیجه این چرخه، افزایش قیمت تمامشده سیمان و عقبنشینی سرمایهگذاریهای تازه است. بهگفته دبیر انجمن سیمان، «وقتی صنعت تمام توانش را صرف پرداخت هزینههای جاری میکند، دیگر منابعی برای توسعه و نوسازی باقی نمیماند.»
این شرایط حتی ذخیرهسازی برای زمستان را هم مختل کرده است؛ موضوعی که میتواند بحران سرد سال را عمیقتر کند. کارخانههایی که با هزینههای سنگین اقدام به احداث نیروگاههای گازسوز کرده بودند نیز از این محدودیتها بینصیب نماندهاند؛ چراکه با قطع گاز مصرفی کارخانه، نیروگاههای وابسته هم از مدار خارج میشوند.
الوندیان البته به سرمایهگذاریهای تازه در حوزه انرژیهای تجدیدپذیر اشاره میکند و میگوید: طبق تکلیف قانونی، صنعت سیمان موظف است سالانه یک درصد از برق مصرفی خود را در نیروگاههای تجدیدپذیر سرمایهگذاری کند. بخشی از این پروژهها وارد مدار شده اما مسیر توسعه همچنان تحتتأثیر بیثباتی در تأمین گاز و برق است.
از سویی دیگر آنچه بیش از هرچیز فعالان این صنعت را گلایهمند کرده، نبود یک برنامه روشن و پایدار است. «صنایع باید بدانند در هر ماه چه میزان گاز یا برق به آنها تخصیص مییابد. نبود شفافیت، موجب سردرگمی و اختلال در برنامهریزی شده است.»