معدنی ها /فائزه پناهی؛ در عصر معدنکاری مدرن، حادثه همچنان بخشی جدانشدنی از کار در اعماق زمین است. اما آنچه کشورها را از یکدیگر متمایز میکند، نه وقوع یا عدم وقوع حادثه، بلکه نحوهی مدیریت بحران، سرعت واکنش و ارزشگذاری بر جان انسانها در لحظههای بحرانی است.
روز ۲۶ مه ۲۰۲۵، در یکی از معادن شرکت Sibanye-Stillwater در آفریقای جنوبی، سیستم حمل سنگ در عمق ۳۹ معدن Kloof دچار نقص فنی شد. این اتفاق منجر به محبوس شدن ۲۶۰ کارگر در سطوح زیرین معدن شد؛ سناریویی که در بسیاری از کشورها میتواند به یک فاجعه انسانی منجر شود. با این حال، در کمتر از چند ساعت، تمام کارگران بدون هیچگونه آسیب یا تلفات، به سطح بازگردانده شدند. این عملیات نه تنها نشاندهنده توان فنی، بلکه بیانگر تعهد ساختاری به ایمنی بود.
اکنون که از دور این رخداد را مینگریم، باید به وضعیت داخلی خود نیز نگاهی دوباره داشته باشیم. ایران با دارا بودن بیش از پنج هزار معدن فعال، یکی از کشورهای معدنی مهم منطقه است. اما در حوزه «ایمنی زیرزمینی» و مدیریت عملیات اضطراری هنوز با کاستیهایی مواجهیم که با نگاه کارشناسی، قابل رفع و ارتقا هستند.
در بسیاری از معادن کشور، زیرساختهای کنترلی نظیر سیستمهای پایش گازهای خطرناک، دمای محیط، و هشدار زلزلهریزها هنوز بهصورت جامع پیادهسازی نشدهاند. در برخی از معادن قدیمی، نبود سامانههای هوشمند تهویه یا مسیرهای فرار تعریفشده، چالشهایی در شرایط اضطراری ایجاد میکند. همچنین، استانداردسازی تجهیزات ایمنی فردی مانند دستگاه تنفس ذخیره، چراغ نجات، و سیستمهای ارتباطی اضطراری، نیازمند بهروزرسانی و نظارت مستمر است.
از سوی دیگر، برنامههای آموزشی برای کارگران معدن، که باید بهصورت ادواری، عملیاتی و مبتنی بر سناریوهای واقعی انجام شوند، اغلب به جلسات تئوری محدود میشوند. ایجاد شبیهسازهای عملیاتی، برگزاری مانورهای اضطراری و ارزیابی عملکرد تیمها باید به بخشی الزامی از فرآیند بهرهبرداری تبدیل شود؛ نه فقط بهعنوان توصیه، بلکه در قالب مقررات اجرایی و تحت نظارت دقیق سازمانهای مرتبط.
این واقعیت را باید پذیرفت که هزینهکرد در حوزه ایمنی، هزینه نیست، بلکه نوعی سرمایهگذاری بر جان انسانها و تداوم پایدار تولید است. در کشورهایی که ایمنی بخشی از فرهنگ بهرهبرداری معدنی شده، نه تنها از وقوع فجایع انسانی جلوگیری شده، بلکه بهرهوری نیز افزایش یافته است.
پیشنهاد میشود نهادهای مسئول، از جمله وزارت صمت، سازمان نظام مهندسی معدن، و تشکلهای صنفی، با تدوین یک نقشهراه ملی ایمنی معادن زیرزمینی، اقدامات اصلاحی را بر پایه سه محور «فناوری»، «آموزش» و «نظارت مستقل» طراحی و اجرا کنند. الگوبرداری از تجربههایی چون حادثه معدن Kloof، به معنای کپیبرداری نیست؛ بلکه الهامگیری برای بومیسازی یک الگوی پاسخگویی و نجات است که با ظرفیتهای داخلی سازگار باشد.
در پایان، آنچه امروز از یک معدن مدرن انتظار میرود، نه فقط استخراج مادهی معدنی، بلکه تضمین بازگشت ایمن انسانها از دل تاریکی به روشنی زمین است؛ هر سانتیمتر از تونلهای زیرزمینی، باید با اعتماد به سازه، سیستم و سیاستگذاریهای ایمنی همراه باشد. چرا که طلا را میتوان دوباره استخراج کرد، اما جان را نه.