معدنی ها /فائزه پناهی، چشمانداز جهانی نشان میدهد تا سال ۲۰۳۴، بازار فلزات رشد سالانه ۵ درصدی را تجربه خواهد کرد؛ عددی که برای اقتصادهای پویا و فرصتطلب یک زنگ بیدارباش است، اما در ایران، همین فرصت میتواند به تهدیدی بلندمدت بدل شود اگر فکری به حال زیرساختهای انرژی، حملونقل، و سرمایهگذاری نشود.
از سویی دیگر با نگاهی به اسناد توسعهای کشور، از جمله برنامه هفتم، میبینیم که اهداف بزرگی برای بخش معدن ترسیم شده؛ رشد ۱۳ درصدی در تولید و جهش در صادرات. اما سؤال اینجاست که با چه منابعی؟ کدام انرژی؟ کدام سیاست تشویقی؟ حتی با فرض پایداری تولید در بخشهایی مانند فولاد، مس، آلومینیوم یا سیمان، وقتی قطعی برق و گاز به یک روال عادی بدل شده، چگونه میتوان از بخش خصوصی انتظار داشت که بهجای فرار سرمایه، به فکر توسعه معادن باشد؟
این در حالی است که طبق آمار، صنایع معدنی نزدیک به یکسوم ارزش افزوده صنعت را تشکیل میدهند و سهم آنها در بازار سرمایه نیز چشمگیر است و به زبان سادهتر، اگر این موتور خاموش شود، قلب صنعت ایران از تپش میافتد.
اما نکته ظریف ماجرا در جایی دیگر نهفته است: جغرافیای معادن ایران. بیش از ۹۰ درصد معادن در نزدیکی روستاها قرار دارند؛ یعنی هر قدمی برای توسعه معدن، میتواند مستقیماً به توسعه منطقهای و کاهش شکاف اقتصادی منجر شود. آیا میتوان این پتانسیل را نادیده گرفت، در حالیکه بیکاری و فقر در مناطق محروم بیداد میکند؟
حالا میگویند در سالهای اخیر، با وجود همه بحرانها، از تحریم گرفته تا حملات مستقیم دشمن، بخش معدن توانسته خود را سرپا نگه دارد؛ چیزی که از آن با عنوان «تابآوری» یاد میشود. اما تابآوری تا کجا؟ اگر همزمان با تداوم فشارهای بینالمللی، سیاستهای داخلی نیز ناکارآمد و پراکنده باشد، آنچه باقی میماند نه تابآوری، که فرسایش است.
برای مثال صعود ایران در رتبه جهانی تولید فولاد از دهم به نهم بدون شک یک موفقیت است، اما این موفقیت مانند پرتاب یک موشک بدون سوخت کافی است؛ جالب در لحظه، اما ناپایدار در مسیر. هرچند دادههای بهار ۱۴۰۴ از تداوم تولید حکایت دارند، اما اگر انرژی کافی نباشد، اگر سرمایهگذاری خارجی را با سیاستزدگی فراری دهیم و اگر راه را برای مشارکت بخش خصوصی هموار نکنیم، این دستاوردها تنها در گزارشها باقی خواهند ماند. داستان اینجاست که بازار جهانی منتظر ما نمیماند. هر لحظه که زیرساختها بهروزرسانی نشوند، هر روزی که طرحهای نیمهتمام به تعویق بیفتند، سهم ایران از این سفره جهانی کوچکتر میشود. نبرد برای فلزات، نبرد فردا نیست، جنگ امروز است. و در این میدان، تنها کشورهایی پیروز خواهند شد که با واقعبینی، عزم ملی و تصمیمات غیرشعاری وارد میدان شدهاند.