معدنی ها /حادثه مرگبار در معدن جواهر لعل مهماندویه در شهرستان دامغان که به مرگ هفت نفر منجر شد، از جمله فاجعههای تلخ و پرابهام در تاریخ معادن ایران است؛حادثهای که نه تنها به دلیل مرگ تعدادی از کارگران و امدادگران، بلکه بهواسطه ابهامات موجود در خصوص علل وقوع آن، مورد توجه گسترده قرار گرفته است.
آنچه این حادثه را پیچیدهتر میکند، علت ورود کارگران به معدن تعطیلشده است. معدن جواهر لعل به دلیل مشکلات ایمنی، بهویژه نشت گاز متان، از ماهها پیش تعطیل شده بود و هیچگونه فعالیتی در آن انجام نمیشد. در روز حادثه، گروهی از کارگران برای اولین بار طی ماههای گذشته به معدن وارد شدند و به دلیل عدم رعایت استانداردهای ایمنی، بر اثر گاز گرفتگی جان خود را از دست دادند. سوال اساسی این است که چرا کارگران به یک معدن تعطیلشده که برای مدتی طولانی فعالیتی نداشته، وارد شدند؟ دلایل مختلفی میتواند مطرح باشد: کار سنجی، پروژهای خاص، یا نقص در نظارت. اما آنچه روشن است، ضعف در مدیریت ایمنی و عدم بررسی صحیح شرایط معدن قبل از ورود به آن است. طبق شیوهنامههای موجود، ورود به معادنی که به دلیل شرایط گازخیزی و ایمنی تعطیل شدهاند، باید با دقت و رعایت استانداردهای خاص انجام شود.
گزارشهای اولیه حکایت از این دارند که نشت گاز متان در معدن از عوامل اصلی مرگ کارگران بوده است. گاز متان یکی از خطرات عمده معادن زغالسنگ است و در صورتی که در محیطهای بسته تجمع کند، میتواند به سرعت باعث خفگی و مرگ شود. در این حادثه، اگر تدابیر ایمنی مناسب و تهویه کافی در معدن وجود داشت، احتمال وقوع چنین حادثهای به شدت کاهش مییافت. آنچه این حادثه را پیچیدهتر میکند، ضعف در نظارت و اجرای مقررات ایمنی است. ورود به معادن غیرفعال باید مطابق با دستورالعملهای خاص ایمنی انجام شود که در این حادثه به نظر میرسد این دستورالعملها رعایت نشده است. این نقص در نظارت، نه تنها جان کارگران را به خطر انداخته، بلکه باعث ایجاد ابهام در تحقیقات و گزارشهای رسمی نیز شده است.
علت دقیق مرگ کارگران هنوز بهطور قطعی از سوی پزشکی قانونی اعلام نشده است و این خود یکی دیگر از ابعاد نگرانکننده حادثه است. گزارشهای پزشکی قانونی و سایر مقامات مسئول بهطور شفاف علت مرگ و زمان دقیق ورود کارگران به معدن را مشخص نکردهاند. این عدم شفافیت در گزارشها، میتواند باعث ایجاد تردید در فرآیند بررسیهای دقیق حادثه شود و سوالات بیشتری در ذهن عموم مردم و رسانهها ایجاد کند. این ضعف در گزارشدهی، میتواند به تاخیر در یافتن دلایل اصلی حادثه و پیشگیری از وقوع حوادث مشابه در آینده منجر شود. در نتیجه، ضروری است که شفافیت و دقت در گزارشهای رسمی مورد توجه جدی قرار گیرد.
در این حادثه، دو امدادگر نیز جان خود را از دست دادند. این موضوع نشاندهنده کمبود تجهیزات امدادی و نقص در آموزشهای امداد و نجات در معادن است. در چنین شرایطی، ورود نیروهای امدادی به معادن باید با تجهیزات پیشرفته و ایمن همراه باشد. اگر سیستم امدادی به درستی تجهیز شده بود، شاید این دو نفر نیز جان خود را از دست نمیدادند. این مسئله از یک سو ضعف در آموزش و تجهیزات امدادی را نمایان میسازد و از سوی دیگر، نیاز به تقویت زیرساختهای نجات و امداد در معادن کشور را ضروری میکند.
یکی از ابعاد مهم این حادثه، موضوع مدیریت و نظارت بر معادن کوچک است. معادن در مناطقی مانند دامغان و شاهرود معمولاً دارای ابعاد کوچکتری هستند و منابع مالی محدودتری برای تأمین ایمنی و تجهیزات دارند. این معادن به دلیل عدم نظارت دقیق و کمبود منابع مالی بیشتر در معرض حوادث مشابه قرار دارند. با توجه به گزارشها، نظارت ضعیف و سهلانگاری مسئولین در زمینه ایمنی معادن، موجب به خطر افتادن جان کارگران میشود. در این زمینه، مسئولین باید به طور جدیتری به موضوع ایمنی در معادن کوچک بپردازند و اقدامات پیشگیرانه بیشتری انجام دهند.
حادثه معدن جواهر لعل مهماندویه دامغان، همچون بسیاری از حوادث مشابه، بهواسطه ضعفهای مدیریتی، نظارتی، و ایمنی رخ داده است. برای جلوگیری از تکرار چنین حوادثی، ضروری است که اقدامات زیر در دستور کار قرار گیرد: تقویت نظارت بر معادن کوچک، معادن کوچک باید تحت نظارتهای دقیقتری قرار گیرند و قوانین ایمنی در آنها بهطور جدی اعمال شود. بازنگری در شیوهنامههای ایمنی: باید دستورالعملهای ورود به معادن تعطیلشده یا غیرفعال بازنگری شده و بهطور دقیقتر بر رعایت ایمنی نظارت شود. ارتقای آموزش و تجهیزات امدادی: آموزشهای امداد و نجات باید بهطور مداوم به کارگران و امدادگران ارائه شود و تجهیزات پیشرفتهتری برای عملیات امدادی در دسترس قرار گیرد. شفافیت در گزارشهای رسمی: گزارشهای پزشکی قانونی و مقامات مسئول باید بهطور دقیق و شفاف در اختیار عموم قرار گیرد تا ابعاد حادثه برای عموم روشن شود.
در نهایت، حادثه معدن دامغان باید زنگ خطری برای اصلاحات جدی در مدیریت معادن و ایمنی کارگران باشد. بدون تغییرات اساسی در این زمینهها، شاهد تکرار حوادث مشابه و از دست دادن جانهای بیشتری خواهیم بود.