معدنی ها /فائزه پناهی؛ در حالی که بسیاری از کشورها با هوشمندی، مقررات گروه ویژه اقدام مالی (FATF) را بهعنوان راهی برای تسهیل تجارت و جذب سرمایهگذاری بینالمللی پذیرفتهاند، ایران همچنان در لیست سیاه این نهاد قرار دارد؛ در واقع وضعیت کنونی یک زخم کهنه است که نهتنها صنعت معدن، بلکه کل اقتصاد کشور را به یک بیمار محتضر تبدیل کرده است. اما آیا این خودتحریمیهای مدرن راهحل درستی برای حفظ استقلال اقتصادی است یا صرفاً عذر بدتر از گناه؟
به گفته محمدرضا بهرامن، برای تحقق رشد ۱۳ درصدی معدن به بیش از ۵۵ میلیارد یورو سرمایه نیاز است؛ عددی که بدون حضور سرمایهگذاران خارجی به رویا شبیه است. اما چرا کسی حاضر نیست به این بازار بزرگ ورود کند؟ یک پاسخ ساده: FATF.
حامیان عدم پیوستن به FATF از "استقلال مالی" دم میزنند. اما چه نوع استقلالی؟ استقلالی که در آن حتی برای خرید تجهیزات ساده معدنی باید با چند واسطه مذاکره کرد و هزینههای چند برابری پرداخت؟ این استقلال نیست، یک طنز تلخ است. آیا منطقی است که کشوری با این حجم از منابع معدنی در جهان، توانایی رقابت در بازارهای بینالمللی را نداشته باشد؟
منتقدان پیوستن به FATF بارها هشدار دادهاند که این اقدام ممکن است اطلاعات مالی حساس کشور را در اختیار نهادهای بینالمللی قرار دهد. اما سؤال اینجاست: اگر واقعاً شفافیتی وجود ندارد که بتواند ما را تهدید کند، چرا از آن میترسیم؟ و اگر هست، آیا این عدم شفافیت چیزی است که باید با آن مبارزه شود یا مخفی نگه داشته شود؟
اما طبق آمارهای منتشرشده، صنعت معدن ایران در سه سال گذشته با کاهش ۲۵ درصدی سرمایهگذاری مواجه بوده است. این در حالی است که کشورهای منطقه مانند عربستان و امارات با اصلاح ساختارهای مالی خود، به قطبهای سرمایهگذاری معدنی تبدیل شدهاند. آیا وقت آن نرسیده که بهجای انکار واقعیت، تصمیمات عقلانی و آیندهنگرانه اتخاذ کنیم؟
در نهایت این که پیوستن به FATF نه یک تهدید، بلکه یک ضرورت است. انکار این حقیقت، هزینههای غیرقابل جبرانی برای اقتصاد ایران به همراه دارد. حالا وقت آن است که به جای تعارفات سیاسی و ایدئولوژیک، تصمیماتی گرفته شود که آینده کشور را تضمین کند. سؤال اینجاست: آیا ما جسارت این تصمیم را داریم، یا همچنان در انزوا دستوپا خواهیم زد؟
.