معدنی ها /فائزه پناهی؛ معدن زغالسنگ شرق کلات در گلستان، پیش از آنکه فاجعهای دیگر را به لیست سیاه حوادث معدنی کشور اضافه کند، متوقف شد؛ اما پرسش اینجاست که چرا باید همیشه تا آستانه مرگ پیش برویم تا دستگاهها به فکر بیفتند؟ چرا هنوز ایمنی در معادن ایران، یک «انتخاب» است نه یک «الزام»؟
بر اساس اعلام رسمی دادستان آزادشهر، استخراج در این معدن به دلیل مجموعهای از نواقص فاجعهبار ایمنی متوقف شده است؛ از خرابی دستگاههای گازسنج گرفته تا نبود مسئول ایمنی در تونلها. این یعنی کارگران، هر روز پا به اعماق زمینی میگذاشتند که کوچکترین نشت گاز یا نقص تهویه، میتوانست آن را به گور دستهجمعی تبدیل کند.
با پلمب شدن تونل شماره هفت، برای لحظهای میتوان نفس راحت کشید؛ اما این توقف، نه یک پیروزی، بلکه سندی تلخ بر ناکارآمدی نظارتهاست. مگر این نواقص یکشبه ایجاد شدهاند؟ چطور ماهها و شاید سالها، چشم بر این شرایط بسته شد؟ چرا سیستم نظارتی باید تا لبه پرتگاه صبر کند؟
از آن سو، تأکید دادستان بر حفظ حقوق قانونی کارگران و الزام اداره کار به حمایت از آنها، تنها نقطه روشن این ماجراست؛ اما در اقتصادی که امنیت شغلی رویا شده و بیمهها گرهخورده به هزار اما و اگر، تضمین واقعی امنیت روانی و معیشتی کارگران بیش از وعده و شعار نیاز دارد.
حادثهای که رخ نداد، اما میتوانست تیتر اول همه رسانهها باشد، باید در حافظه ما بماند. معدن شرق کلات، نمونهای عریان از یک سیستم پوسیده است؛ سیستمی که جان انسان را پشت گزارشهای صوری، مهرهای بیخاصیت و چشمپوشیهای خطرناک پنهان میکند.
این توقف اگر قرار است معنایی داشته باشد، باید آغاز یک بازبینی سراسری در وضعیت معادن کشور باشد. وگرنه فردا، نام یک معدن دیگر، در تیترهای تلخ خبرها خواهد نشست. این بار شاید بدون فرصت توقف.