معدنی ها /فائزه پناهی؛ محمد آقاجانلو، رئیس هیأت عامل ایمیدرو، در یادداشتی که اخیراً منتشر کرده، رشد ۱۳ درصدی بخش معدن را هدفگذاری کرده و برای تحقق آن، جذب ۳۰ تا ۴۰ میلیارد دلار سرمایه را ضروری دانسته است؛ رقمی که در نگاه اول، بلندپروازانه اما جذاب است. اما آیا این رشد، صرفاً یک عدد روی کاغذ است یا افقی واقعگرایانه؟
تحلیل این یادداشت نشان میدهد که برنامه مذکور، در دو شاخه پیش میرود: تزریق سرمایه (داخلی و خارجی) و افزایش بهرهوری. نویسنده از ظرفیت شرکتهای بزرگ، فاینانس خارجی و سرمایه داخلی سخن میگوید، اما به صراحت هم اذعان دارد که مدلهای جذاب اقتصادی برای جذب سرمایه در سالهای اخیر تعریف نشدهاند؛ و همین جمله کلید تحلیل ماست.
واقعیت این است که در غیاب امنیت سرمایهگذاری، ثبات در سیاستگذاری و مدلهای اقتصادی نو، صرف اشاره به ذخایر طلا، مس و سنگآهن، نه سرمایهگذار خارجی را جذب میکند و نه سرمایهدار داخلی را دلگرم. از طرفی، ناترازی انرژی و خامفروشی همچنان دو مانع بنیادین در تحقق این رشد هستند؛ موانعی که در یادداشت به آنها اشاره شده، اما راهکار عملی چندانی برای عبور از آنها ارائه نشده است.
آقاجانلو بهدرستی بر اهمیت زنجیره مس تأکید کرده و نگاه صادراتمحور و منطقهای را ضروری میداند. این نگاه، در صورت عملیاتی شدن، میتواند نقطه قوت مدل توسعه معدنی باشد؛ مشروط به آنکه با دیپلماسی اقتصادی فعال و ایجاد جذابیتهای مشارکتی همراه شود، نه صرفاً مشارکت در خاک و کنسانتره.
در جمعبندی، یادداشت رئیس ایمیدرو حامل هشدارها و امیدهایی همزمان است. اما اگر قرار باشد از عدد ۱۳ درصد عبور کنیم، باید سیاست از مسیر «امیدسازی» صرف، وارد فاز «اقدامسازی» شفاف، منطقهگرا، و بخشخصوصیمحور شود. در غیر اینصورت، معدن هم با همه ظرفیتش، گرفتار همان حلقه معیوب وعدهها میماند.